یه سورپرایز عالی!
مامانی امروز ساعت 7 بعد از ظهر گوشی بابایی به صدا در اومد و وقتی بابا به من گت با شما کار دارن تعجب کردم که کی با من کار داره و به گوشی خودم زنگ نزده.وقتی صدای پشت خط خودشو معرفی کرد می خواستم از خوشحالی گریه کنم.مریم جون بهترین دوستم که چند سالی بود از هم بی خبر بودیم رسم دوستی رو به جا آورده بود و به قول خودش با بدبختی شماره ای از من پیدا کرده بود .
حالا من دیگه رو پاهام بند نیستم تا روزی که مریم جون بیاد خونمونو از نزدیک ببینمش.
دختر گلم ! دوست خوب یکی از بزرگترین نعمت های خداوندِ.تو این دنیای بی وفای امروز خیلی سخت میشه یه دوست خوب و با معرفت به دست آورد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی