صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 4 روز سن داره

صدفی نمک خونه

یک سفر کوتاه

1392/5/11 18:01
نویسنده : مامان نسرین
946 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز قبل از عید نیمه شعبان از طرف اداره بابایی یه سوئیت خوشگل لب دریا تو فریدون کنار شهر سرخ رود بهمون دادند.قرار شد تا با خاله نسترن جون و عمو جواد و امیرخان بریم.

مسافرت کوتاه اما خیلی جالبی بود .به ما که خیلی خوش گذشت.

تو که دخترکم حسابی لذت می بردی به حدی که می گفتی مامان همین خونموم خیلی خوبه دیگه نریم خونه قبلیمون فقط اسباب بازی های منو از اونجا بیارین. منم تو دلم کلی بهت خندیدم از اینکه دخملم فکر میکنه اونقدر وضع اقتصادی ما خوبه که دو تا خونه داریم و ییلاق و قشلاق می کنیم!

از دریا و آب بازی که دیگه نگو حسابی کیف کردی.

اما بر عکس شما امیر علی نمی دونم چرا بچه تا این حد از موج دریا می ترسید.اصلا اجازه نداد عمو جواد و خاله جون نزدیک دریا بیان .

 

طفلکی داداشی و بابا چقدر تو خانوم خانوما رو مواظب بودن تا یک موقع اتفاقی برات نیافته و در عین حال شما لذت ببری.

این عکس رو خیلی دوست دارم عشق خاله در کنار دخترک عسلی و بابایی مهربون

 

.

خاله جون ببین مامانم چه عکس هنری از شما گرفته.خوشتون میاد؟!

.

..

این عکس فکر میکنم آخرین عکسی بود که صدف جون با این تل مورد علاقه اش داره .حتی الان هم که این عکس رو دیده با ناراحتی میگه مامان جون من خیلی اون خونمونو (منظور همین سوئیته) دوست داشتم اونجا علف داشت دریا داشت .تازه تلمم اونجا بود راستی مامان تلم الان کجاست؟

و منم برای دلداری دخترکم گفتم حتما تلت دست یه دختر دیگه مثل خودته.( خدا بهمون رحم کرد و وقتی نزدیک مشهد برای زدن بنزین نگه داشتیم و تو خواب بودی تل از دستت افتاد و گم شد و من به محض رسیدن به خونه یه روبان ساتن دیگه بهت دادم و به لطف خدا تو با اون همون حالی رو کردی که با تل قبلیت میکردی.)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان نسترن
12 مرداد 92 15:08
سلام خاله جون.دستتون درد نکنه چه عکسایی گذاشتین. یادش بخیر چه خوش گذشت
مامان خورشيد
29 مرداد 92 13:07
هميشه دور هم و خوش باشيد.