روزگار ما
دخترم زندگی پستی و بلندی های زیادی داره.و ما آدما باید اونقدر قوی باشیم تا بتونیم به راحتی و با آسیب کمتری این نشیب ها رو طی کنیم و به فرازهای زندگیمون برسیم و این روزها متأسفانه ما حسابی تو این پستی های زندگی گیر کردیم و باز هم متأسفانه مامان اونقدر قوی نیست تا بتونه سریع خودش و شما رو از این فرو رفتگی نجات بده تا دوباره لبخند واقعی رو لبهای همگیمون بشینه.
دخترکم تو و داداشی منو ببخشید که تو درگیریهام ناخواسته شما رو هم داخل میکنم و حسابی روزهای زیباتونو خراب میکنم.
چه کنم اینم یک رویه زندگیه و تو چه بخوای و چه نخوای باید این ها رو هم تجربه کنی.
بگذریم.....................
این روزها تو هم دیگه با من همراهی نمی کنی و دیگه تغییر اخلاقت از 180 درجه هم گذشته.مدام لجبازی میکنی .حرف حرف خودته ، با داداش اصلا خوب صحبت نمی کنی ، مدام تا کوچکترین حرفی بهت میزنیم ناراحت میشی و میگی من دیگه با شما دوست نیستم.
برای لباس پوشیدنت هم که دیگه نگو.گیر دادی به پوشیدن دامن و وقتی هم میپوشی که وااای چقدر بد میشینی و من هی باید حرص بخورم.