اولین ماشین سواری
قبل از عید نوروز یه شب با بابایی رفتیم زیست خاور(یک مرکز خرید در مشهد) در حین تماشای مغازه ها چشمم افتاد به ماشین هایی که نی نیا توش بودن.به بابایی گفتمو رفتیم تا برات یکی کرایه کنیم اما از شانست همه ماشینا رو داده بودنو ما دست خالی بر گشتیم اما نمیدونم تو از کجا فهمیدی که این وسیله باید چیز خوبی باشه چون بقیه نی نیا رو که میدیدی هی اشاره میکردی.
قربون این حکومتت بشم ما رو مجبور کردی به خاطر ماشینا بریم طبقه بالا و اونجا خدا رو شکر این رخش رو برات گرفتیم
حیف که ازت فیلم نگرفتم عجب تک چرخی میزدی.اولش که مرتب و با ادب و البته با غرور نشسته بودی و فرمونو گرفته بودی اما کم کم بلند شدیو ایستادیو از اون دسته بلند پشت ماشین گرفتی.خلاصه مادر کو اون متانت اولت؟!!!!!!!!!!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی