صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 26 روز سن داره

صدفی نمک خونه

مامان کفری میشه!!!!!!!!

1390/9/17 20:02
نویسنده : مامان نسرین
527 بازدید
اشتراک گذاری

بخاطر شرکت تو مسابقه ی نی نی و محرم نی نی وبلاگ خودمو به آب و آتیش زدم تا بتونم یه عکس درست و حسابی و آبرومند ازت بگیرم نذاشتی...........

بخاطر عکس و البته برای اینکه تو هم با مراسم عاشورا آشنا بشی علی رغم سرمای وحشتناک مشهد روز تاسوعا رفتیم سمت حرم تا شاید هیآت ببینیمو در کنارش یه عکسی هم بگیریم............اما اونقدر زود از خواب بیدار شده بودیم که همه ی عزادارا رسیده بودن داخل حرم............داشتیم برمیگشتیم که یه دسته ی مثل ما جامونده ای رسید ............منم فرصتو غنیمت دونستم دادمت بغل داداشی تا باهم یک عکس بگیرین...............همون موقع مداح دسته شروع به خوندن کرد .............تو هم که شروع کردی به گریه کردن..............همه فهمیدن بچمون تا حالا اینجور جاها نرفته...............

روز تاسوعا که ناکام شدم .عاشورا موقع شام غریبان اول تصمیم گرفتیم بریم دورو بر خونمون یه جایی پیدا کنیم بریم مراسم.اما بعد بابایی گفت اگه می خواین بریم حرم...........گفتم نیکی و پرسش؟!!!!!!

تو مسیر یه تکیه دیدیم خیلی قشنگ و با سلیقه درست کرده بودن.کلی شمع رو شن کرده بودنو چند تا خیمه ی نیم سوخته که از توشون دود بلند میشد و یه مشک پر از تیر که از توش خون میریخت .هر کارت کردم که یک دقیقه وایستی تا ازت عکس بگیرم نذاشتی و مثل سیریش خودتو بهم میچسبوندی.........می خواستم با یکی از همون تیرای توی مشک خودمو بکشم ........

تصمیم گرفتم تنبیهت کنم و فقط عکس داداش سپهرو بذارم برای مسابقه..........که اونم متاسفانه برنده نشد............

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان لیلا
17 آذر 90 21:26
عزاداریهاتون قبول .التماس دعا.به خاطر یک عکس کفری نشین از این فرصتها زیاده. روسری خوشگلش خیلی بهش میاد. قربونش بشم خیلی ببوسینش
راستی با اجازه لینکتون می کنم


ممنون عزیزم. خوشحالم کردین.
مامان رها
19 آذر 90 11:44
الهی قربونش بشم من نسرین جون کفری نشو عزیزم پیش میاد دیگه من هم جدیدا نمیتونم مثل سابق از وروجک عکس بگیرم چون نمیزاره راستی خانومی حال مامانتون چطوره ؟


سلام . راستش سمیه جان مدتیه کم طاقت شدم .الکی اعصابم بهم میریزه.
مامان رها
19 آذر 90 14:01
سلام نسرین جون عزیزم ممنون که جویای حال دادیشیم هستی عزیزم بهتره این چند روز مگه میتونستیم حریفش بشیم میخواست بره تو مراسم عزاداری شرکا بکنه و مامان اجازه نمیداد و شاکی میشد خلاصه گاهی جیم میزد و میرفت راستی نسرین جون مامان شما هم به حق این روزهای عزیز امیدوارم جواب سونو شون چیزی نباشه همون طور که قبلا بهتون گفتم سال پیش همین موقع ها بود که ما درگیر بیماری مادر شوهرم بودیم خیلی روزهای سختی بود ولی خدا رو شکر به خیر گذشت تا میتونید مامان رو تنها نزارین که به خودش فکر بکنه استرس بدترین چیزه همینکه شما ها کنارش باشین مشغول وروجکهاتون میشه و از فکر کردن به خودش غافل میشه ما خودمون اینکار رو میکردیم ،منتظر خبرهای خوب هستم


ممنون عزیزم خیلی خوشحال شدم که داداشی حالشون خوب شده.انشاالله هیچ خونواده ایی رنگ درد و ناراحتی رو نبینه.
مامی امیرحسین
20 آذر 90 15:43
دست به دلم نذار که خونه!تازه شدی مثل من...عکاسی از بچه ها خیلی سخته.منم هرکار کردم یه عکس درست و حسابی ازش بندازم نشد که نشد!همش دست و پاشو تکون میداد.هزار تا عکس گرفتم تا یکیش یکم بهتر شد.مگه نتیجه مسابقه رو اعلام کردن ؟چند روز اکانت نداشتم بی خبرم!


سلام فاطمه جون.کجایی بابا دلمون پوسید؟
آره نتیجه اعلام شد.همون سه تا عکسی که تو صفحه ی اصلیه برنده شدن.
مامان سپنتا
20 آذر 90 22:38
سلام مامان صدفی بانمک خوشحالم که با شما و وبتون آشنا شدم.ماشاالله به صدفی چه نازه


سلام عزیزم.از اینکه به منو دخترم سرزدین ممنون.خوشحالمون کردین.
مامان رادین
21 آذر 90 13:39
سلام گلم : چقدر نازی صدفی خانوم ،خدارا شکر برای همه ی شیرین کاری هایت عزیزم


سلام مامان مهربون.مرسی که منو خوشحال کردین.لطفا آدرستونو بذارین تا منم بیام پیشتون.
مامان محمدجان
21 آذر 90 19:23
اینجور وقتا این وروجکا خوب بلدن ادم رو ضایع کنن
اشکال نداره مامانی بازم خوبه چندتا عکس یادگاری داری


تعبیر ضایع شدن واقعا درسته.بعد از کلی منتظر بودن تا مردم خلوت کننو تو بری جلو تا از کوچولوت عکس بگیری اونوقت اون مثل سیریش بهت بچسبه و جدا نشه چیزی بهتر از ضایع شدن نمیشه براش گفت.
مامان ریحانا
24 آذر 90 18:26
سلام عزاداریتون قبول چه بزرگ شده صدف کوچولو روی ماهشو ببوسید
مامان خورشيد
26 آذر 90 8:36
الهي عزاداريتون قبول باشه. سخت نگير از نظر ما كه عزيزترين ها بهترين عكس ها رو انداختن و برنده اند.آرزو مي كنم هميشه گلهاتون شاد و سلامت باشند حالا عكس هم ننداختن فداي سر دو تاييشون.