صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 23 روز سن داره

صدفی نمک خونه

سرماخوردگی

1390/10/25 1:07
نویسنده : مامان نسرین
599 بازدید
اشتراک گذاری

دو سه روزه که حسابی سرما خوردی.بمیرم برات مادر تا بحال اینجوری نشده بودی از چشمای خوشگلتو بینی کوچولوت مدام آب میاد.خودتم ناراحت و کلافه شدی .تا از چشمت اشک میاد با دادو فغان میگی :چیشمم"

با چه دردسری بهت شربت سرماخوردگی دادیم.تصمیم داشتم به توصیه ی تلتکس نبرمت دکتر و داروهای شیمیایی به خوردت ندم اما با این اوضاع و احوال فکر کنم فردا مجبور شم ببرمت دکتر.

خدا جونم خیلی سخته وقتی بچه مریض میشه.ایشاالله خودت مادر میشی گلم و این حسمو متوجه میشی.ببین چقدر سخته که حتی باباییم امشب گفت "تو رو خدا زود خوب شو بابا.حاضرم من مریض شم اما هیچکدومتون مریض نشین"

بمیرم واست بابایی مهربون این روزا حسابی کلافه شدی.ماجرای مثنوی هفتادمنه خونه و بی حوصلگیه مامانی و حالام مریضیه من.

تو رو که تو بغلم راه بردمو خوابوندمت ،میخواستم یه چند خطی از کتابایی که از خاله نوشین امانت گرفته بودم بخونم اما یه حسی بهم گفت برو یه سری به وبلاگ بزن.منم حرف گوش کن.

اما کاش اینبار گوش نمیکردم .چون تو قسمت پرسشو پاسخ با یه مادر دلسوخته آشنا شدمو کلی گریه کردمو در کنارش خودمو سرزنش کردمو  شرمنده شدم که به خاطر سرماخوردگیت اینقدر ناآرومی میکنم.خدا جون مهربونم به مامانایی که مثل فرزانه جونن صبر بده . و کاری کن تا دیگه هیچ مادری دلش نشکنه.آمین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان ریحانا
25 دی 90 7:47
سلام الهی این سرما خورگی خیلی سخته برا بچه ها مخصوصا تو این فصل ایشالا هرچه زودتر خوب میشی صدف جون آره منم خیلی ناراحت شدم و گریم گرفت عجب صبری خدا دارد ....
مهرناز مامان امین حسین
25 دی 90 11:08
سلام صدفی جون بهتر شدی عزیزم آخه چرا سرما خوردی نسرین جون راست میگه ایکاش ما بجای بچه ها مریض بشیم و خدایا هیچ پدر و مادری بخاطر کوچولوهاش ناراحت نشه الهی آمین
مامان رها
26 دی 90 9:24
سلام نسرین جونم عزیزم نبینم صدف خاله مریض بشه الهی خاله فدات بشه که از چشات اشک میاد قربونت برم من الهی زود زود خوب بشی عسل خانوم


سلام سمیه جون.مرسی از لطفت.یک هفته گذشته اما هنوز سرفه های صدفی ادامه داره.خیلی مراقب رها جون باش.
مامان ریحانا
26 دی 90 11:54
سلام http://raihane.niniweblog.com/cat2.php
مهرناز مامان امین حسین
29 دی 90 11:04
سلام خوشگلم صدفی جون بهتر شدی عزیزم


سلام مهرناز جونم.سرفه هاش هنوز ادامه داره یکمی هم آبریزش داره اما در کل شکر خدا.
مامی امیرحسین
29 دی 90 14:46
نسرین جون دیدی فضولی کار دستم داد؟خواستم ببینم تو از چی ناراحت شدی رفتم تمام وبلاگشو خوندم و تا دلت بخواد گریه کردم.چه آدم مزخرفی شدما!پوریا میگه خوب اینطوری که نمیشه تو هر چند روز یبار بری تو فکر یه نی نی مریض و داغون کنی خودتو.هر چی میگذره دارم حساستر میشم.خدا کنه خوب بشم خیلی اذیت میشم


میفهمم چی میگی خودمم تا یه مدت مدام تصویر معصموش جلو چشمم بود.خدا بما خیلی رحم کرده که جزو کادر پزشکی نشدیم.وگرنه ..........