صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 23 روز سن داره

صدفی نمک خونه

صدفی و خاله ی مهربون

1390/10/19 9:49
نویسنده : مامان نسرین
689 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب خاله نوشین جون و عمو سعید از قشم اومدن.رفتیم خونه ی آنا جون تا ببینیمشون.

طفلی خاله نسترن نیومدوچون امیر کوچولو سرماخورده بود.

دست خاله جون درد نکنه با اون همه سوغاتی خوشگل.تو که عسل مامان حسابی کیف کردی و کلی هم شیرین زبونی کردی.

داشتی فیلم خاله جونو نگاه میکردی یهو به عمو سعید که رسیدی گفتی "این عمو سعیده" همه تعجب کردیم چون من زیاد رو اسم عمو باهات کار نکرده بودم.عمو سعید خیل ذوق کرده بودن.تو خودت خیلی بیشتر.

شب موقع برگشتن کلی گریه کردی چون میخواستی بری تو ماشین خاله جون.کلی از مسیر و اشک ریختی تا بالاخره بابایی با خریدن هله هوله آرومت کرد.

قربونت بشم که اینقدر خاله دوست شدی.بوووووووووووووووووووووووووووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان رها
19 دی 90 10:01
سلام نسرین جونم چشمتون روشن ،خوش به حال صدف خانم با سوغاتیهاش دست خاله نوشین درد نکنه راستی عزیزم در مورد جواب سوالات که هر دو وبشون تو پیوندهای رها موجوده(کوثر جون - صبا جون ) البته اگه سر نزنی بهتره چون وب صبا واقعا جیگر آدم رو بدرد میاره
مامان ریحانا
19 دی 90 10:02
سلام
دست خاله نوشین درد نکنه اما پس کو عکساش؟


راستش مامانی از هفته ی پیش گوشیمو تو آژانس گم کردم نمیتونم عکس بگیرم.
مهرناز مامان امین حسین
20 دی 90 9:35
سلام نسرین جون خوبید کادوهات مبارککک صدفی جون

سلام خانمی .ممنون.خاله جون.
منا مامان الینا
20 دی 90 21:42
سلام نسرین جون مرسی که همیشه به من والینا سر میزنی عزیزم یه سوال داشتم به کوچولوت چه شربتی دادی که خوابش را تنظیم کردی؟
مامان رها
22 دی 90 11:06
سلام نسرین جونم عزیزم دیدی گفتم نرو سایت صبا .........قربونت برم در مورد جزئیات علی من هم چیزی نمیدونم ،صدف جون چیکار میکنه حتما ببوسش


ممنون دست بوس شماست.
زهره مامان هلیا
23 دی 90 13:24
سلام صدفی حق داری به خاطر خاله جون گریه کنی آخه خاله ها عاشق خواهر زاده هاشون هستن


سلام خاله جون.حق با شماست البته خواهر زاد هام عاشق خاله جوناشونن.
مامی امیرحسین
25 دی 90 12:53
سلام نسرینم.نمیدونم چرا این روزا اینقدر خبربد در مورد نی نی ها میشنویم.خدا به مادرا صبر بده.منکه هرروز صبح اول یه آیت الکرسی میخونم .ایشالا صدفی هم زود زود خوب بشه و دوباره شیرین زبونی رو از سربگیره.خوشحالم که خندیدی بعد گریه ...لبت همیشه خندون


فاطمه جون ممنون از مهربونیت.خدا همه ی بچه ها رو در پناه خودش حفظ کنه.