صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 17 روز سن داره

صدفی نمک خونه

صدف خانم و هویج!!!!

1391/2/8 10:30
نویسنده : مامان نسرین
799 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزیه که نمی دونم چطور شده به خوردن هویج خیلی علاقمند شدی.

دو روز پیش داشتیم با هم تو دفتر نقاشیت ,نقاشی میکردیم که رسیدی به تصویر زیبایی که مامان هنرمندت از یه خرگوش با یه هویج  تو دستش طراحی !!!کرده بود.واااااااااااای که منو کشتی قشنگم شروع کردی به گیر دادن که هویج می خوام.

هر چی میگم نداریم بابایی بخره بهت میدم بخوری .شمام که ماشاالله دلیل و برهان رو اصلا قبول نداری.

بالاخره راضی شدی که به بابایی زنگ بزنی و سفارش خرید بدی.

ظهر باباجون قبل از اومدن تماس گرفت که برم هویج بخرم یا نه ؟منم که حسابی گرسنه بودم گفتم نه صدفی فراموش کرده بیا خونه.

اما وای چه خیال باطلی. دختر من و فراموشی.به محض اینکه باباجون از در وارد شد تا دیدی دستش خالیه خیلی مظلومانه لبات و جمع کردی و گفتی بابا هویج و زدی زیر گریه.

بابایی سریع بغلت کرد و با هم رفتین خریدین.

همون شب ساعت 12/40 در حالیکه از خواب چشمام باز نمیشد و در تلاش بودم تا بخوابونمت.باز یهو هوس هویج کردی .و اونموقع شب شروع کردی با صدای وحشتناکی گاز زدن به هویج.

قربونت بشم آخه این چه کاریه .ببین صدف جونم ما بزرگترا یه ضرب المثل داریم که این جور مواقع ازش استفاده میکنیم که" هر کاری جایی و هر نکته مکانی دارد"

قربون دختر هویج خورم بوووووووووووووووووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان رها
9 اردیبهشت 91 16:02
الهی فدات بشم خاله که هویج دوست داره نسرین جون خوب دخترت میخواد قوی و با هوش بشه دیگه


حق با شماست دخترم می خواد یک خانم پروفسور بشه.
مادر کوثر
13 اردیبهشت 91 7:35

هویج نوش جونت عزیزممممممممممممممممم

وای که کوثر هم دیروز گیر داده بود به چلوچه (همون کلوچه)


قربون کوثرم برم با این مدل خوشمزه حرف زدنش.
شرمنده شدم که نتونستم موقع آپ بودن خدمتون باشم.
مادر کوثر
13 اردیبهشت 91 7:36
ما هم آپیم و منتظر حضور سبزتون
مامان نسترن
13 اردیبهشت 91 9:20
سلام خرگوش من باهوش من


سلام خاله جونم.امیر جون کجاست؟(با صدای صدف )
ابوالفضل کوچولو
13 اردیبهشت 91 18:26
سلام دوست خوبم خوشحال میشم اگه ب منم سر بزنی..
منتظرتما


سلام ابوالفضل کوچولو.متاسفانه آدرس نذاشتی خاله.نتونستم بهت سر بزنم.
مادر کوثر
15 اردیبهشت 91 18:49
بابایی
22 اردیبهشت 91 11:43
قربون خرگوش کوچولوی خودم برم الهی...خوب هویج دوست دارم دیگه مامانی!


تسلیم بابایی .چشم برای دخترتون هویجم میدیم .دیگه چی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
مامان خورشيد
31 اردیبهشت 91 7:45
خيلي عاليه كه هويج مي خوره. اصلا تو ذوقش نزن و البته يهويي هم يه جوري نشه دلش رو بزنه. خورشيد هم همينطور بود و الان هم همچنان هويج دوست داره و مي خوره. نوش جونشون.


وای چه شباهت های جالبی دارن این دوتا فرشته کوچولو!!!!!!!!!!!!