صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 12 روز سن داره

صدفی نمک خونه

خدا خیلی مهربونه

1390/5/7 15:01
نویسنده : مامان نسرین
441 بازدید
اشتراک گذاری

 

صدف خوشگلم! تازه راه رفتنو شروع کرده بودی .خیلی خوب نمی تونستی تعادلتو حفظ کنی niniweblog.com

شب دیر وقت از بیرون اومدیم . من هنوز نماز نخونده بودم. بابایی هم گوشت خریده بود و می خواست ریز کنه.دادا هم که داشت بازی میکرد .

بهشون گفتم یه دقیقه چشتون به صدف باشه تا من وضو بگیرم . به محض اینکه رفتم دستشویی صدای گریت بلند شد .niniweblog.com

اولش فکر کردم چیزی نیست و ساکت میشی اما وقتی دیدم ادامه دادی پریدم بیرون . کم مونده بود سکته کنم فقط خودمو میزدمو میگفتم چی شده. پای چشم خوشگلت اندازه یه فندق ورم کرده بود و سیاه شده بود.niniweblog.com

بابایی که از این حرکت من عصبانی شده بود دعوام کرد که چرا اینطوری میکنم.

بعد جریانو تعریف کرد که تو خانم خانمی اومدی از میز بگیری بلند شی اما یهو دستت سر میخوره و چشمت می خوره لبه میز.خدا بی نهایت به هممون لطف کرد وگرنه دخملم میشد عینهو دزدان دریایی یه چشمniniweblog.com

خدای مهربونم از اینکه به منو دخترم و همه خونوادم لطف داری ممنونتم.

آنا جون طفلک وقتی با این قیافه دیدنت حالشون بد شد و قندشون افتاد پایینniniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان اوا ناز نازی
7 مرداد 90 9:48
سلام مامانی جونه صدف نازم.واقعا بچه هارو خدا نگه میداره تنها کاری که ما میتونیم بکنیم اینکه هر روز صدقه بدیم براشون.خدارو شکر بخیر گذشت

سلام شیما جون . آوا جون چطوره؟
درست میگی حق با شماست . خدا نگهدار همه ی بچه ها باشه.

یه دوست
7 مرداد 90 15:04
خدا را شکر که خودش نگهداره بچه هامونه.
مامان نسترن
8 مرداد 90 10:09
سلام دخمل خوب وناز. خدابهت خیلی رحم کرد عزیزم. مراقب خودت باش خوشگلم