مراسم شب چله
این روزا سخت درگیر خونه پیدا کردنیم....برنامه ی هر روزمون اینه :بابایی که از اداره میاد ناهارو که خوردیم ساعت حدود ٥ شال و کلاه میکنیم سمت بنگاه املاک.دادا طفلیم تا ساعت ١٠ شب تنها میمونه..
من و شمام تو ماشین دنیایی برای خودمون داریم.....یا خوراکی بهت میدم یا باهات بازی میکنم ......شعر میخونیم........حرف میزنیم تا بعد از نیم ساعت بابایی با یدونه کارت ویزیت املاک محترم میاد.......خلاصه عزیزم روزگاری داریم.........دعا کن تا زودتر به تنیجه ی دلخواه برسیم تا همگی یه نفس راحت بکشیم...
یکی از مراسم مهم ما ایرونیا عزیزم!مراسم شب چله است....شهرای دیگه رو نمیدونم اما تو شهر ما مشهد خونواده هاییکه عروس و داماد تو عقد دارن تو این شب مراسم مفصلی دارن..........کلی میوه رو تهیه میکنن و خیلی خوشگل تزئین میکنن و کلی هم هدیه میخرن برای عروس خانم .سالهای قبل که اینقدر گرونی نبود نه تنها برای عروس خانم بلکه برای کل خواهر و برادراهم هدیه میخریدن.
خلاصه ما هر سال میرفتیم خونه ی مامان بزرگ و بقیه هم میومدن اونجا هر کس هم یه چیزی با خودش می آورد...........اما امثال چون آقا یاشا (پسر خاله ی نازنینم )اومده بود..خاله جون همه رو خونه ی خودشون دعوت کردن.............
خاله جون خدا خیرتون بده.......چقدر روحیم به یه همچی مهمونیی نیاز داشت............
همه بودن ........خاله جون یه میز خوشگل پر از خوراکی های خوشمزه آماده کرده بودن .......
آنا جون یه کیک مدل سبدی آورده بودن..........زندایی جونم ته چین مرغ........و ما هم خودمون برده بودیم!!!!!!!!
خاله جونم از اون پیتزاهای معروفشون پخته بودن.............شب خیلی خوبی بود.....تو و امیر علی که خودتون کشتین از بس رقصیدین.......البته امیر بیشتر از همون اول دستور دادا نانای مورد علاقشو گذاشتنو شروع کرد.........حتی وقتی بقیه میرقصیدنم میدونو خالی نکرد.............
اونشب یه سورپرایز خیلی جالب شدیم.........آقا یاشا هم شروع کرد به رقصیدن کلی همه به خصوص خاله جون شوشو جان ذوق کردن.............مامان بزرگ که مدام قربون صدقش میشدن......
به غیر از امیر علی خاله نسترن یه امیر علی کوچولو هم تو مهمونی بود (پسر آقا بیژن پسر دایی من).کلی با اون بازی کردیم....برای تو خیلی جالب بود دیدن یه موجود کوچولوتر از خودت...........
در کل شب خیلی خوبی بود.........با پیشنهاد من قرار شد بعد از ماه صفر ماهی یه بار از این برنامه ها داشته باشیم.
همه میخواستن خوردنوشروع کنن .من ازشون خواهش کردم بذارن چند تا عکس بگیرم...هول کردم عکسامم خوب نشد...........
شما دوتا وروجکم مثل همیشه نذاشتین یه عکس درست و حسابی بگیرم.
پیتزای هوس انگیز خاله جون