شله زرد نذری
چند سالیه که من برای روز 28 صفر نذر شله زرد دارم.اوایل چند باری رو خودم تنهایی درست کردم اما چند سالی بود که میومدیم خونه ی آنا جون و با کمک هم نذر رو ادا میکردیم.
اما امسال چون تقریبا یک ماهی میشه آنا جون کمر درد دارن تصمیم گرفتم خونه ی خودمون بپزم.
اما ماجرایی داشتیم .نمیدونم چرا این طوری بود.دیروز از ساعت 5/9 صبح تا 1 بعد ازظهر برق منطقمون قطع شد.
غروبم بعد از نماز رفتم حموم تا کاملا آماده ی پخت شله زرد بشم که خدا بهم رحم کرد و وقتی داشتم لباسامو میپوشیدم تا از حموم بیام بیرون متوجه شدم آب قطع شده.
وای نمیدونی چقدر گیج شده بودم چون تصمیم داشتم اینبار شب 48ام نذری رو آماده کنم تا صبح وقت داشته باشیم توزیع کنیم.
خلاصه مادر چه دردسرت بدم که ساعت 11شب آب وصل شد و مراسمو شروع کردم.
هنوز یکساعتی نگذشته بود که بهانه گیری های خوابت شروع شد.باباجون طفلک با کلی ترفند نیم ساعتی سرگرمت کرد.بالاخره مجبور شدم بابایی رو به جای خودم بذارم آشپزخونه پای گاز و خودم درگیر شدم با خوابوندنت.
خوشبختانه دختر گلم زود خوابیدی.
ساعت 3 صبح تازه شروع کردیم به ریختن شله زرد تو ظرفا که بیدار شدی.باز مجبور شدم از بابایی خواهش کنم تا کارو ادامه بده تا من شما رو بخوابونم.بعد از کلی روپا تکون دادن خوابت برد.
ساعت 4صبح بود که روی شله زردا رو تزئین کردیمو رفتیم برای خواب.
روز 5شنبه با خودم گفتم یادم باشه حتما موقع پختن نذری برای انار کوچولو دعا کنم اما اون دیگه به دعای ما زمینی ها نیاز نداره...........
امروز هم از ساعت 5/8 بیدار شدی و منم مجبور شدم از رختخواب بلند شم.بابایی رو بیدار کردم تا شروع کنه به توزیع کردن نذری.
خدا جونم این کار کوچیک رو از من و خونوادم قبول کن.
نمیدونم چرا امسال دیدم نسبت به روز 28صفر یه جور دیگه بود........اما هر چی بود و به هر علتی دوستش داشتم.
ناهار رفتیم خونه ی آنا جون.سر راه داداشی کار بزرگی کرد و برامون شله گرفت.
امشب نسبت به شبهای دیگه زودتر خوابیدی.منم برم تا غش نکردم.شب بخیر کوچولوی من!!!!!!!!!