صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 21 روز سن داره

صدفی نمک خونه

خداحافظ جی جی!!!!

1391/2/31 0:09
نویسنده : مامان نسرین
2,723 بازدید
اشتراک گذاری

تو ایام عید خاله جون مراسم از شیر گرفتن امیر علی رو شروع کردن.طفلی هم امیر خیلی اذیت شد و هم خاله جون.

راستش من با دیدن اوضاع خاله جون حسابی ترس ورم داشته بود که چطوری شما رو از شیر بگیرم.اصلا دوست نداشتم بهش فکر کنم.

اما بالاخره وقتی دوسالت تموم شد و برای چندمین بار دکترم ازم خواست تا تو رو از شیر بگیرم تا بتونه داروهای قویتری بهم بده تصمیم گرفتم وارد میدون بشم و شروع کنم به ترک دادنت.(به قول خاله جون باید میبستمت به تخت تا کم کم ترک کنی درست مثل تو فیلما)قهقهه

از خاله جون داروی تلخکو گرفتم یه روز صبح بعد از اون که تو خواب بهت شیر دادم  استفاده کردم.تو هم که ماشالله عادت داشتی تا ظهر مدام آویزون من بودی .به محض اینکه از خواب بیدار شدی و گفتی جی جی .گفتم مامانی جی جی تلخ شده گفتی نه می خوام .تا گذاشتم دهنت الهی بمیرم دهنت تلخ شدو گفتی تلخه .دلم داشت برات کباب میشد زودی بهت آب دادم.

تا ظهر چند بار دیگه ام گفتی من جواب دادم تلخ شده و بهت پیشنهاد دادم بیا امتحانش کن و تو گفتی نه.

بعد از اون چند باری که گفتی جی جی می خوام تا می آوردم نزدیکت چند تا فوتش میکردی و می خندیدی و تمام.

بمیرم برای دختر صبورم .فکر نمی کردم که بهمین راحتی بتونم از شیر بگیرمت.البته بگم بعد از چند روزیکه از شیر گرفته بودمت اسهال و استفراغ شدید شدی و به توصیه دکتر باید دوباره بهت شیر میدادم منم این کارو کردم و بعد از خوب شدن کاملت دوباره پروژه ی از شیر گرفتنت تکرار شد که باز هم خدا رو شکر سربلند بیرون اومدی.

بهر حال راست میگن دکترا و روانپزشکها مادر وقتی بچشو از شیر میگیره یه حس بدی هم پیدا میکنه.اون بغل کردنات یه مزه ی دیگه ای داشت اما چه میشه کرد این چرخه رو باید دنبال کرد و همه ی مراحلشو یکی یکی طی کرد.

از خدا می خوام همیشه سلامت باشی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان خورشيد
31 اردیبهشت 91 7:49
آفرين به اين مادر و دختر قوي و صبور. خدا رو شكر كه به راحتي اين مرحله گذشت. بالاخره اينهم يه تجربه برا بچه هاست تا دل كندن و ياد بگيرن و همينطور ترك بعضي عادات رو و بزرگ بشن.


مرحله ی سخت و ناراحت کننده ای بود من این تجربه رو موقع پسرم نداشتم چون فقط 4 ماه شیر خورد.
مامی امیرحسین
2 خرداد 91 14:37
الهی..قربونت برم صدفی من.جی جی پر؟!آره نسرین جون منم فکر میکنم اگه امیرحسینواز شیر بگیرم افسرده بشم!خیلی شیردادنو دوست دارم حتی وقتی خسته باشم.الهی که زنده باشی کنار نانازی


خدا بهت کمک میکنه.امیدوارم راحت این مرحله رو بگذرونی.(در ضمن چشم ما روشن خانمی!!!!!!!!!)
مامان رها
8 خرداد 91 16:50
سلام نسرین جون چه تفاهمی با هم این پروزه را با موفقیت پشت سر گذاشتیم البته من هنوز هم خودم درد میکشم فراوون نمیدونم تاکی این وضعیت ادامه داره


سلام سمیه جون.تبریک میگم همیشه موفق باشی.
اگه منظورت دردو ناراحتی روحیه که منم کم و بیش باهاش درگیرم.اما اگه درد به خاطر ترشح شیره که میتونین از داروخانه دارویی رو برای قطع تولید شیر تهیه کنین.
موفق باشین.
مادر کوثر
16 خرداد 91 15:42

آخییییییی نازیییی جی جی هم لفت


جی جی پر !!!!!!!!
مهرناز مامان امین حسین
28 خرداد 91 11:42
نسرین جون بالاخره این پروزه سخت رو پشت سر گذاشتی راستی نوشته بودی قراره دکتر داروهای قوی تری بده مگه خدای نکرده مشکلی پیش اومده


ممنون عزیزم از توجهتون.بخاطر روماتیسمی که دارم باید بچه رو از شیر میگرفتم تا دکتر داروهای خاصی رو شروع میکرد اما متاسفانه چند ماهیه که تنبلی کردمو دکتر نرفتم.