صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 21 روز سن داره

صدفی نمک خونه

وابستگی عجیب!

1391/2/31 0:41
نویسنده : مامان نسرین
1,151 بازدید
اشتراک گذاری

گل گلکم ! تو و داداشی یه وابستگی عجیب داشتین ( البته تو هنوز هم داری )دقیقا خاطرم نیست از چند ماهگی شروع کردی به مکیدن انگشت و تقریبا نزدیک یک سالگی هم نمیدونم چطور شد که یهو به یک تل که برای موهات گرفته بودم وابسته شدی .

هر موقع می خوای بخوابی یا می خوای انرژی بگیری باید حتما اون تل دستت باشه.حتی سعی کردم مشابه اونو برات تهیه کنم اما فقط همون بهت آرامش میده.

چند باری تو ماشین از دستت افتاده بغل صندلی و فکر کردیم تو مسیر گمش کردیم .مجبور شدیم کل مسیر رو برگشتیم دنبال تلت تا پیداش کنیم.

خیلی دلم می خواد بدونم ریشه ی این عادت به کجا میرسه چون به قول آنا جون نه من و نه خاله جونا هیچکدوم همچین عادتی نداشتیم .اما نمیدونم چرا شما دوتا این طوری شدین.

به قول خاله نسترن همین عادت به تل کمکت کرد تا راحت شیر خوردنو ترک کنی.

تازگی متوجه شدم هر پارچه ای که از جنس ساتن باشه برات آرامش بخشه.حالا چرا نمیدونم.

اینجا صبحه و تازه از خواب بیدار شدی و داری انرژی می گیری.

الانم که دو سالت شده بازهم هر شب موقع خواب یه لیوان آب و تلت باید بالای سرت باشن .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان ساقی و محمد
31 اردیبهشت 91 0:53
سلام.به نظر من این عادت ها طبیعیه.دختر من 2 سال و 7 ماه داره.هر شب با دمپایی میخوابه و بیشتر اوقات یه کیف پر از اسباب هم کنارش میزاره.


سلام .خانمی این مدلیشو نشنیده بودم چه جالب!!!!!!!!ممنون از راهنماییتون
مامان خورشيد
31 اردیبهشت 91 7:52
خورشيد هم عادت داره شب بايد يه چيزي كنارش يا تو دستش باشه. حتي بعضي وقتا كه از خواب مي پره دنبالش مي گرده و دوباره تو دستش مي گيره و مي خوابه. مهرشاد هم يه تيكه پارچه ساتن داشت كه تا مدتها بايد موقع خواب دستش مي گرفت تا بخوابه. يواش يواش فراموش مي كنن البته شست خوردن رو سعي كن زودتر از سرش بندازي. از روي ماهش مي بوسم.


ممنون دوست گلم از راهنماییتون.درسته باید سعی کنم عادتشو ترک بدم.
خورشید درخشانمو ببوسین.
مامان پارسا قند عسل
7 خرداد 91 1:53
عاشق اون قیافه معصومانه شم.میبوسمتون
مامان رها
8 خرداد 91 16:52
الهی فدات ببین چه جوری انرژی میگیره ایم جیگر


خدانکنه خاله جونی.الهی سلامت باشین
مامی امیرحسین
14 خرداد 91 21:25
نسرین جون پس کامنت من کو؟فکر کنم این نی نی وبلاگ میخواد دوستی ما رو به هم بزنه ها!میکشمش!


فاطمه جون من بی گناهم خبر ندارم!!!!!!!!!!!!
مادر کوثر
16 خرداد 91 15:43
کوثر من پتوشو خیلی دوس داره

یه روز انداخته بودم تو ماشین. اونم نشسته بود و هی میگفت کی پتو شسته میشه؟ چرا انداختیش اون تو. پتومو بده و ....


آخی نازی عزیزم.بچه هام کارهای عجیب زیاد می کنن.
مادر کوثر
16 خرداد 91 16:31
از امکانات جدید وبلاگ کوثر جون ارسال خبرنامه به دوستان عزیزی هست که مایلن از طریق ایمیلشون از به روز شدن اینجا مطلع بشن. برای عضویت کافیه نام و آدرس ایمیل خودتون رو در منوی سمت راست (پایین بخش امکانات وب) وارد کرده و گزینه ارسال به خبرنامه رو بزنید. ممنونم


دوست خوبم اگه بهم نمی خندی باید بگم متوجه نشدم کجا باید ایمیلمو بذارم.!!!!!!!!!!!!!!!
مامان یکتا
16 خرداد 91 17:34
الهی قربونش برم خاله جان فقط عین یکتا من الان 3 سال و 5 ماهش هست ناخن می خوره و حتما باید با یک دستش لباسی را بگیره


نازی چه حکایت عجیبی هستن این فرشته ها.