بیا باهم برقصیم.
دیشب رفتیم عروسی.
قبل رفتن کلی تیپ زدیم و قرار بود بریم آتلیه.اما ناراضی بودن من از آرایشگاه باعث شد تا بمونه برای یه دفعه ی دیگه.
از زمانی که وارد تالار شدیم تا لحظه ی آخر یک دقیقه هم رو صندلی نشستی .
تا آهنگ پخش میشد اصرار میکردی که "پاشو مامان بلقصیم"
خیلی کیف کردم دیشب خانومی بودی برای خودت.
ارتباطت هم با امیر علی جون محشر بود.دوست داشتی دستشو بگیری و با هم برقصین.
وقتی ازتون خواستم کنار هم باشین تا ازتون عکس بگیرم با کمال تعجب دیدم دستتو انداختی رو شونه ی امیرو آماده ی عکس گرفتن شدین.
اما صد افسوس که امیر اجازه نداد از این حالت زیباتون عکس بگیرم.
وقتی کار "دی جی " تموم شد و دیگه آهنگ پخش نشد تو و امیر خیلی دمغ شده بودین.
الهی مادرم همیشه شاد باشین و همیشه با اطرافیانت رابطه ی خوبی داشته باشی.
فرشته های کوچولو چه لذتی از عروسی میبرین!!!!!!!!!
اینجا امیر جون ژستو تغییر داد .(وقتی من نشستم تا ازتون عکس بگیرم زود امیرم مثل من نشست و مدل عکس رو بهم زد.)