حمام یا آب بازی ؟!!!
امروز با هم رفتیم حموم. تو عاشق حموم و آب بازی هستی. تا میگم بریم حموم سریع گردنتو به علامت تائید با عشوه کج میکنیو میری سمت حموم.
البته تا وقتی فقط آب بازی میکنی شادی اما تا به مراسم سرشویی میرسیم گریت بلند میشه و به در اشاره میکنی تا فرار کنی.
یادش بخیر روزهای اولی که بدنیا اومده بودی از حموم کردنت میترسیدم بخاطر همین هر طور بود خودمو میرسوندم خونه آناجون و این زحمتو میانداختم به گردن آنا جون بنده خدا.
آنا جونم از همون اول که تو رو میبردن حموم قربون صدقت میشدن تا آخرش که تحویلت میدادن.
چند روز پیش با باباجون رفتیم برات یه استخر کوچیک خریدیم تا حسابی کیف کنی .یاد اون موقع ها که کوچیک بودم به خیر با خاله جونا توی حیات خونه تشت رو پر آب میکردیم و میذاشتیم زیر آفتاب تا گرم بشه اونوقت به نوبت میرفتیم شنا میکردیم . وای که چه حالی داشت.یادش بخیر جوونی