خونه عمه جون
دیشب بعد از افطار رفتیم خونه ی عمه نسرین جون. اونجا به هممون خوش میگذره.دادا که با علیرضا و مریم بازی میکنه .منم که با عمه جون هم صحبت میشمو میمونه بابایی. اگه عمو مسعود باشن که هیچ وگرنه تو جمع هممون شرکت میکنه.
به قول عمه جون پا قدممون خیلی خوب بود چونکلی مهمون دیگه هم واسشون اومد.
توهم که اون وسط سوء استفاده کردیو شیرین کاری میکردی.
شب موقع برگشتن بچه های عمه جون با اصرار داداشیو نگه داشتن.
ما تنها اومدیم خونه.وقتی ددانیست خونمون یه جور بدی میشه.
داداجون دوست داریم.داداجون دوست داریم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی