صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 27 روز سن داره

صدفی نمک خونه

افطاری خاله جون نسترن

1390/6/9 1:24
نویسنده : مامان نسرین
629 بازدید
اشتراک گذاری

امشب برای افطاری خاله جون رستوران دعوت کرده بودن به صرف اکبرجوجه.

جای همگی بخصوص آناجون و پدر جون خیلی خالی بود.

اما گل دخمل مامان امشب اخلاقش مثل همیشه نبود.فکر کنم دیشب که رفتیم خرید یه کوچولو سرماخوردی.خیلی بیحال و کسل بودی.حتی بغل باباییم نمی رفتی منو کلافه کردی.

بعد از شام (که من به لطف شما هیچی از خوردنش نفهمیدم )با خاله جونا خداحافظی کردیمو اومدیم توی ماشین.

به محض اینکه نشستیم جی جی کردنت شروع شد.سریع هم خوابت برد.

حتی خونه هم که رسیدیم بیدار نشدی.با خودم گفتم اثر داروی سرماخوردگیه که بهت دادم.

همگی از این فرصت استفاده کردیم:منو داداشی دو دست دومینو بازی کردیم،بعد دادا و بابا میخواستن پلی استیشن بازی کنن و منم میخواستم بیام پای کامپیوتر که شازده خانم بیدار شد.

الانم یخورده بهونه گیری میکنی.خدا بدادمون برسه امشب ساعت چند میخوای بخوابی؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ریحانه
8 شهریور 90 0:12
پس عکساش کو؟
خدا امشب بخیر کنه براتون


خاله جون اونقدر این وروجک بدخلقی کرد که یادم رفت عکس بگیرم.در نهایتم خانم ساعت 5/2 نیمه شب اجازه خوابیدن صادر کردن.
مامان ریحانه
8 شهریور 90 12:06
سلام
کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود
صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود
در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آنکسي ست که بخشيده مي شود


سلام.آرزومند قبولی بندگی شما.
سارا
8 شهریور 90 13:22
قربونش برم خيلي نازه ، خدا براتون نگهش داره ، قربون لباسش و كيفش برم كه رنگش هم سته ، از دست اين دخترا
راستي به پسر من هم يه سري بزن مرسي


ممنون خاله جون مهربون.
وبلاگتونو دیدم خیلی قشنگ بود.راستی اسم پسر منم سپهره.امشبم تولدشه.