صدفی عروس میشه!
بالاخره آناجونو پدر جون از سفر برگشتن و بازهم خونه ی امیدمون روشن شد. با اینکه موقع رفتنشون هزار بار تأکید کردیم که هیچ سوغاتیی نیارن اما بازهم کار خودشونو کردنو برای هر کدوم یک تیکه آوردن .مامان و بابای گلم دست گلتون درد نکنه ما همیشه شرمنده ی مهربونیه شما هستیم. برای دادا سپهر که یک دست کاپشن و شلوار ورزشی آوردن البته به همراه یک دست ورق اعلا(به قول پدر جون پاسور با پوشش اسلامی ) برای دختر گلمم چون آنا جون می دونستن من می خوام برای عروسی پسرخاله جون لباس عروس برات بخرم زحمت کشیدنو یه لباس عروس و یه پیراهن سفید آوردن. تنت که کردم جدا از اینکه یه خورده قدش برات بلند بود اما خیلی بهت می اومد و خودت حسابی توش کیف میکردی .طوری که با گری...
نویسنده :
مامان نسرین
23:49